صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز | ||
|
داغ تو براین دل ما هیچ کهن نمیشود هم غم من سرو چمان مرغ چمن نمیشود گر بِکُشد جمله جهان غمزهات ای نگار من زان همه جان داده یکی مرده چو من نمیشود رنگ رخم میکند از سرّ درون روایتی کاو به دو صد بانگ و نوا شعر و سخن نمیشود تا ابدم ار بدهد شرح ز حُسن حور عین مرد خدا جان من آن چشم و دهن نمیشود گر من آواره برانی ز درت کجا روم کَم بجز آن در همه کَون هیچ وطن نمیشود جاذبهی روی تو چون در نظر آرم از قیاس زین عجب آیدم که چون روح ز تن نمیشود شوق تو هرگز به فراق از دل من گمان مبر تا بشود کان همه تا وصل کفن نمیشود شب چه سرایت ز غمت ای گل عشوه باز من یار هزارت چو بجز زاغ و زغن نمیشود برچسبها: شعر فارسیغزلش ش شبغزلهای شبداغ تو بر این دل ما [ پنج شنبه 16 آبان 1392
] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ] |
|